قند عسل مامان و بابا برای پسر گلم آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
نويسندگان شنبه 13 خرداد 1391برچسب:, :: 13:58 :: نويسنده : زهرا-مصطفی
پسرم سلام. پسر نازم باورم نمی شه که نه ماه گذشت با همه سختی ها و شیرینیهاش تو هم حسابی بزرگ شدی حرکاتت و ضربه هات قویتر شده . عزیز دلم دلم می خواد ببینمت هر چه زودتر راستش خودم حس مکی کنم هر قدر به روز زایمان نزدیک می شیم استرسم کم میشه شاید شوق دیدن روی ماهن باعث میشه به درداش فکر نکنم دیروز با باجون رفتیم پدیده برات یه کوله پشتی نارنجی به مناسبت روز مرد خریدم. دیشب همش نگاهش می کردم و به باباجوت میگفتم کی پسرم بزرگ میشه و اینو میندازه پشتش و میره مهد. مامان جون انتظار خیلی سخته ولی این لحظه های آخر یه جورایی شیرین هم هست. دیشب اصلا نتونستم بخوابم و همش بیدار میشدم و اه و ناله می کردم واسه همون بابا جون صبح بهم گفت واسه مادرت بلیط بگیرم که بیاد اولش گفتم نه اما بعدش گفتم باشه بذار زنگ بزنم خلاصه زنگ زدم مثل اینکه جاده ها خیلی شلوغه بالاخره قرار شد که سه شنبه بیاد. به هر حال نمی دونم چرا دلم گرفته امروز تو نی نی سایت خاطره زایمان چند نفر رو می خوندم ناخواگاه گریم می گرفت . مامان جون از خدا میخوام صحیح و سلامت باشی و راحت به دنیا بیای الهی آمین. نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||
|