چند وقته با باباجون برنامه ریزی میکنیم که کجا بریم دلم میخواد اصفهان بریم انشاا.. ولی باباجون انگار شیراز دوست داره امیدوارم همه چیز خوب پیش بره و جور شه سفرمونو بریم انشاا... به امید خدا هرجا صلاحه

و دلم میخواد یکی از بهترین سفرهای عمرمون باشه سالم بریم سالم برگزدیم همه چیز عالی باشه و حسابی بهمون خوش بگذره

خداجون بابات اینکه مثل همیشه حواست بهمون هست و بهترین ها رو برامون میخوای ازت ممنونم

اریا جونم شنبه رفتم همایش خیلی عالی بود یه تجربه متفاوت بود بخش خلاقیت کودکش عالی بود خیلی دوستداشتم در کل این یه دریچه جدید بود که برام باز شده بود خداروشکر

انگار کائنات خواسته من تو جمعی باشم که دلم میخواست این روزا

جایی که از سرنوشت و تجربه ادمها ایده بگیرم و تجربه کسب کنم فعلا همکارمون کارتشو داده بهم که شرکت کنم امیدوارم مشکلی نباشه و بتونم راحت برم خدایا شکرت میام تجربمو می نویسم

اریا جون راستش از وقتی با باباجون زندگی مشترکمون رو شروع کردیم تمام تلاشمون این بود که خونه دار شیم شرایط کارمون به یه ثباتی برسه زندگیمون شکل بگیره خدارو شکر موفق هم بودیم هر سال یه پیشرفتی میکردیم خدارو کر شغلمون ثبات پیدا کرد

سه سال اول به کوب تلاش کردیم خونه بخریم بعدش باردار شدم و ماشین خریدیم بعدش خ ونه بزرگتر خریدیم بعد هم ادامه تحصیل و امسال هم که ماشین بهتر خریدیم منتها..............

یکی از ارزوهای من این بود که بتونم سفر کنیم سه تایی و خوش بگذرونیم این بخش واقعا تو زندگیمون کم بود همش بودجمون صرف مایحتاج اولیه زندگی همون خونه و ماشین شد خدارو شکر الان به یه وضع خوبی رسیدیم دلم میخواد به جای اینکه همش خودمو درگیر مبل بهتر فرش فلان و ... کنم دلم میخواد بتونم سفر ای خوب بریم و خوش باشیم انشاا...

به دلیل شرایطمون سفرهایمونم تقریبا پر هزینست ولی تمام امیدم به اینه که خدا خودش مثل همیشه حواسش به ارزوها وتمام زندگیمون هست .

خدایا دلم میخواد همه کائنات هستیییییییییییییییییییی رو با من همراه کنی ملا اداره بهم گیر ندن واسه مرخصی به شوهرم راحت مرخصبپی بدن اریا مریض نشه اریا همراه باشه تو همه سفرا پول جور شه برامون زیاددددددددددد سلامتی داشته باشیم و اینکه اصلا تو اداره به چشم نیاد نبودنمون که راحت بریم و با ارامش و اسایش خوش بگذرونیم و برگردیم دلم میخواد خدای مهربون خودش همه چیز رو برام جور کنه .

خدایا خودت میدونی تا الان زندگی درسته تو شهر خودمون همیشه پایه بیرون رفتن بودیم و خوش گذشته اما همش بدو بدو بود برای به دست اوردن یه ثباتی تو این شهر غریب ولی دلم میخواد یکمی هم برای دلم زندگی کنم یکمی هم پولم که حاصل تلاشم هست رو خرج خوشی و و سفرهام کنم

اریا جونم سلام پنج شنبه زود تر از خواب بیدارت کردیم و بردمت کنار ساحل اب بازی کردی بعد یه ون پنیر و طالبی خوردیم خیلی چسبید بعدش هم رفتیم گل فروشی و یک بن سای زیباااااااااااااااااااااااا و دو شاخه بامبو خریدیم که عاشقشونم.

جمعه هم از صبح مشغول نظافت خونه بودیم غروب با عمو ایمان و عمو زمان اینا رفتیم مرجان به صرف نون پنیر هندونه و طالبی خیار گوجه

اریا جونی از پزرگ شدنت چی بگم پسرم اینقدر اقاااااااااااااااا شدی که خدارو شکر میکنم چون خودت غذا میخوری اذیت نمیکنی جیشتو میگی حسابی مرد شدی الهی شکررررررررررررررررر

فقز یه چیز دیشب ناراحتم کرد اینکه اسباب بازیتو به کسی نمیدی وبیچاره نی نی که می اومد باهات بازی کنه دعاش میکردی امیدوارم با بزرگتر شدنت این هم حل شه انشاا...

یکم خوشحالم چون انگار همه چیز داره در راستای هدف امسالم که مسافرت زیاد هست جور میشه از طرفی هم استرس دارم که شما باید یک ساعت بیشتر تو مهد بمونی تا ساعت چهار باید بمونی دلم برات میسوزه ولی به هر حال چاره ای نیست ما هم اینو به فال نیک میگیریم که یک روز بیشتر میتونیم دور هم باشیم در هفته

خداجون نمی دونم چی برامون بهتره ولی در کل خیلی دلم میخواد بریم سفر هم اصفهان اردیبهشت و هم خرداد دوبی انشاا... خدا جون هرجور صلاح میدونی خودت برامون جورش کن دلم میخواد به راحتی و با دل خوش بریم و برگردیم و همه چیز خوب و خوش باشه برامون و بیام از خاطرات شیرین و خوشمون بنویسم انشاا...

خدایا هر جا به صلاحمونه خودت شرایطط رو برامون جور کن پولشم برسون برامون انشاا...

اریا جون چند روزیه مرد شدی و دیگه پوشک نمیشی هرچند این دوره خیلی سخته برای اماده شدن شما و اینکه یاد بگیری ولی واقعا نفس گسره چون خونه خیلی نجس کاری شد اما خدارو شکر الان خیلی خوب شدی و میگی دیشب سه بار قبل خواب رفتی دستشویی امیدوارم این پروسه رو به خوبی و راحت بگذرونیم  و زودتر به روال جدید عادت کنیم

سلام اریا جونم راستش امسال کلا نیتمون این بود که همش بریم مسافرت چون ممکنه سال بعد بخوایم یه خواهر یا برادر برات بیاریم دوست داشتیم امسال رو به خوش گذرونی بپردازیم مخصوصا که شما هم یه کمی بزرگتر شدی و مسافرت رفتن باهات راحتتره

دلم میخواد انشاا... خرداد ماه یه سفر به دبی داشته باشیم ولی اگر سفرمون جور نشه اردیبهشت میریم اصفهان انشاا... همینطور دوست دارم به فاصله یکی دوماه یه مسافرت بریم خودم برای امسال انشاا... دوبی اصفهان مشهد شمال دوبار رو در نظر دارم اگه پرواز مستقیم بزارن و پول هم جور باشه خیلی دلم میخواد یه بار دیگه هم بریم استانبول چقدر دفعه پیش خوش گذشت توکل به خدا امیدوارم همهشون جور شه و خاطراتشو اینجا بزارم

اریا جونم چند روزی که اومدیم از ممسافرت شروع کردم به از پوشک گرفتنت خدارو شکر همکاری میکنی اما یکمی سخت میای دستشویی نمی دونم چیکار کنم چطور میشه باهات راه اومد خیلی سرسخت شدی و لجباز خدا کمک کنه و صبر بده که بتونیم به راحتی این دوره هم سپری کنیم انشاا...

پسر گلم امسال هم مثل سالهای قبل دوتایی قبل عید 27 اسفند رفتیم پیش مامان جون و باباجون و باباجون هم طبق معمول نتونست مرخصی بگیره هوا سرد بود اما تنوع بود برای هردومون اب و هوایی عوض کردیم عقد عمو جون بود یکم اونطوری سرگرم شدیم چند شب شب نشینی فامیلی رفتیم شما هم پسر خوبی بودی اما چند وقته لجباز و بهانه گیر شدی و روز 12 هم برگشتیم خونهمون

امیدوارم امسال هم مثل سالهای گذشته سرشرار از سلامتی تندرسیتی دل خوش رزق وروزی حلال فرواوان مسافرررررررررررررررررررررررررررررررررررت های عالی باشه برامون انشاا... همیشه شاد و خرسند در کنار هم سه تایی خوشبخت باشیم و همه چیز خوب پیش بره کار درس زندگی شما هم تو مهد حسابی خوش باشی در سایه پروردگار مهربان