قند عسل مامان و بابا
برای پسر گلم
درباره وبلاگ


بسم الله خوش اومدید. داستان ما از اونجا شروع شد که در چهارمین سالگرد ازدواجمون ما متوجه شدیم که خدای مهربون یه فرشته گل بهمون هدیه داد. تصمیم گرفتیم اینجا لحظه های بزرگ شدنش رو ثبت کنیم.
نويسندگان
سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, :: 10:25 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

خدایا ترم جدید هم شروع شد این جمعه میان ترم دارم واقعا باید چیکار کنم خدا جون خودت کمکم کن هم تو نگهداری آریا جونم هم تو درسا امیدوارم بتونم ا موفقیت و با نمرات عالی درسا رو پاس کنم خداجون خودت کمکم کن شوشو جانمم کمک کن تو درساش موفق بشه

سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, :: 9:48 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

می خواستم دیکشنری به روز شده تو بذارم ولی دیدم تقریبا همه کلمات رو مثل طوطی تکرار می کنی اسم حیوانات مثل گوگه=گربه ببستو=پرستو آقا قوباقه لاگشت قودی قودی=قوری قوری دوده= جوجه دودو = جوجو باه=ماه سیایه=ستاره ابادبا= هواپیما مامانی من بابا ون آقا جون داداشی دی دد = چی شد و...

سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, :: 9:35 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

مرد کوچک مادر

فدای قد و بالایت خوب به حرف ماردت گوش کن

شاید حرفهایم تلخ و سنگین است

اما باید از همین بچگی برات بگویم تا در آینده آماده باشی برای مرد بودن

تو قرار است مرد خوبی شوی.... مرد خوب بودن کار سختی است...!

اینکه قوی باشی اما مهربان...

صدایت پر جذبه باشد اما نه بلند...

اینکه باید گلیم خودت را از آب بکشی بیرون...

و مهمتر اینکه باید تکیه گاه باشی...

عزیز دل مادر! تکیه گاه بودن سخت ترین قسمت مردانگی است! اول از همه باید تکیه گاه خودت باشی بعد عشقت!

عشق حس عجیبی نیست! مثل زمانی است که صدایم می کنی مـــــــــــــــــــــــــــــادر! و من می گویم جــــــــــــــتتان مادر

و به همین سادگی است

عاشقی را کم کم خودم یادت می دهم...

لا به لای حروف الفبا و اعداد خودم یادت میدهم که بگویی دوستت دارم

گل خریدن ... قدم زدن... غافلگیر کردن...

پسرم بزرگ شدن جدی است...

مثل همین بازی های کودکی ات...

به مادرت اطمینان کن...

من خیلی قبل تر از به دنیا آمدنت

خودم را برای بزرگ شدنت آماده کرده ام

یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, :: 12:49 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

آریای گلم دیروز رفتیم بازار برای اتاقت پرده خریدیم تو بازار یه خانومه رو ویلچر بود تو عاشق ویلچرش شده بودی کلی شیطونی کردی و باهاش بازی کردی و اونم بهت شکلات داد خیلی بامزه و لوس شدی پسرم دیروز برات ماشین گرفتیم همش هلش میدادی به جای اینکه توش بشینی

یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

آریا جونم جمعه با عمو ایمان و دوستشون عمو امید اینا رفتیم باغو اینقدر خوش گذشت شما کلی شن بازی کردی بعدش شن ها رو خالی میکردی روی ماشینا و با ماوسطی کردی و... خوش گذشت شبشم دوباره رفتیم با عمو ایمان و عمو فرج اینا بیرون که البته یه کوچولو ماجرا داشت ولی شما اوکی بودی و همه چیز خوب بود خدا رو شکر شب از خستگی خوابیدی تا صبح

یک شنبه 24 فروردين 1393برچسب:, :: 12:36 :: نويسنده : زهرا-مصطفی

پسر گلم یه سال جدید دیگه شروع شد یه برگ دیگه از دفتر زندگی مون ورق خورد تو بزرگتر و زیباتر شدی و ما کمی بزرگتر دلم نمی خوام بگم ولی پیرتر خیلی دوست داشتنی شدی مخصوصا وقتی شیرین زبونی می کنی یا ابراز احساسات می کنی بیشتر دلمونو می بری خلاصه اینکه ما عید دو تایی 29 رفتیم شمال تا 14 خوش گذشت همش مهمونی و کلی اقوام رو دیدیم شما هم که کلا اجتماعی هستی و همه کس آشنا کلا تو جمع مشکلی نداری و با همه پسرخاله ایی همه هم دوستت داشتن و کلا تو همون روز اول یاد گرفتی بگی آقا جون بعد هم خودت کلمه داداشی رو یاد گرفتی خدارو شکر تو پرواز هم موقع رفتن که بعد نیم ساعت خوابیدی موقع برگشت کلا بیدار بودی ول آروم بودی خیلی ماهی دوستت دارم پسر نازنینم

پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 149
بازدید دیروز : 406
بازدید هفته : 563
بازدید ماه : 555
بازدید کل : 12110
تعداد مطالب : 216
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

Alternative content